زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 2:05 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 29
نویسنده پیام
mahkam آفلاین


ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

دفتر اشعار طنز رز سفید
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
دزسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خوابند.

استاد از من پرسید : چند نمره ز من می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم.

در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره10دم دانشکده پشتک می زد.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.

اهل دانشگاهم!
اما نیستم دانشجو.
کارت من گمشده است.
من به مشروط شدن نزدیکم،

آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجویان،
نبضشان را می گیرم
هذیانهاشان را می فهمم،
من ندیدم هرگز یک نمره20،
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من در این دانشگاه چقدر مضطربم.

من به یک نمره ناقابل10خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم.
من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم.
خوب می دانم کی استاد کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید،
خوب می دانم برگه حذف کجاست.
هر کجا هستم باشم،
تریا،نقلیه،دانشکده از آن من است.
چه اهمیت دارد، گاه می روید خار بی نظمی ها
رختها را بکنیم ، پی ورزش برویم،
توپ در یک قدمی است
و نگوییم که افتادن مفهوم بدی است !
و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست.
و بدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم!
و بدانیم اگر جزوه استاد نبود همه می افتادیم!

و بدانیم اگر نقلیه نبود همگی می مانیم
و نترسیم از حذف و بدانیم اگر حذف نبود می ماندیم.
و نپرسیم کجاییم و چه کاری داریم
و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نیست
و اگر هست چرا یخ زده است.
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم.
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا،
کار ما شاید این است که در حسرت یک صندلی خالی،
پیوسته شناور باشیم


بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید!
بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید
بسکه محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید!

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 1 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
دماغ عمل نکرده!
اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلیت میجنگه
طبیعیه، قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده
***

اگر که مثل فیله
و یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور، اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده
***

یکی میگه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی میگه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده
***

دماغ نگو جواهر
سوژهی شعر شاعر
طویل فیالمظاهر
پدیدهی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده
***

با اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی میشه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده
***

کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت میگه عمل کن
قصیده رو غزل کن
میشی له و لورده
دماغ عمل نکرده
***

چهقد دماغ دماغ شد
قافیهمون چلاق شد
هی، یکی- چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده


امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 2 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
نوبهــــــــار آمـــد و آورد گــــل و یاسمنـــا
خرج این عیــــــد در آورد همی دخـل منا!

پیشتـــــر زانكـــه رسد كوكبه ی مهمانان
نشد اینكــه بگریزیم بــــه دشت و دمنـا

تــــــا بجنبیم، یهـــــو بر سرمـان شد آوار
خیلی ازپیر و جوان، خـرد وكلان، مرد و زنا

تــــو نگـو بهر چنین یورش سختی قبلاً
كــــــل فامیل همـــاهنگ شده تلفننـــا

اكرم و اعظم و گلچهره و منظــر خاتون
صفدرو قنبروحـاج محسن ومشدی حسنا

عینهــــــو لشكــــر تاتار بیاورده هجـــوم
عسگر گنده شكم درجلوشان صف شكنا!

بر در خانه رسیدند و به رویش خواندند :
"عید را در سفر ستیم و كنــون در تِرنا!"

قلی سور چــــران از دل و جـان زد فریاد
گوییـا رستم یل گشت یهـــو نعــره زنا :

كـای فلانی د بجنب اینهمـه تاخیر مكن
باز كن در كه قدیمی شده این فوت و فنا!

"عاقبت بـــــاز نمودیم و هجـــــــوم آوردند
لــــــه شد از بنـــده دم در، عضلات بدنا!"

بچه ها بر سر مـــن ریخته، فریاد زدند:
"رد كن این عیدی ما، بی چك و چانه زدنا!"

"پانصدی" دادم و گفتند :"عمو، شرمنده!
دو تومن هست مظنه، نه كه پانصد تومنا!"

الغـــرض از شكمـــوهای قدَر قدرت شهر
گشت تشكیل بـــه ناگــــــاه یكی انجمنا

دیدم از جعبه ی شیرینی و ظــرف آجیل
پر شود جیب و سپس كیف، ز بعد دهنا!

شكم آن قــــــدر ورم كرده ز انبـــاشتگی
دو سه دگمه شده وا، خود بخود از پیرهنا!

گفتم آرام و متین : بهـر خدا رحم كنید
نه بر این مفلس بد بخت، كه بر خویشتنا!

منتی نیست مرا بر همگـــــی تان بالله
میهمــــــانید و حبیبـــان حــق ذوالمننا!

لیك در موقع خوردن ز خـــدا یــــاد آرید!
پرخوری نیست به جز وسوسه ی اهرمنا

هر چه گفتم نشنودند و دو لپی خوردنـد
تا از این راه در آمد یهــویی كفـــــر منا

عاقبت داد زدم : ای همـــه از بیخ عرب!
خوردن العیـــد ، لَكُم ، دلهـرة الخرج لنا؟

چه کسی گفت که با میوه و آجیل حقیـر
خویشتن را خفـــه سازید به طرز خفنا!

سهم هرشخص دو قاچ وسه نفر یک میوه!
نه كه هرشخص جداگانه شود پوست کنا!

سال دیگر نخرم میــــوه و شیرینی عیــد
چارپایه بخـرم با دو ســه متری رسنا!

شـــوم آونگ و از این هنگ خلاصی یابم
آن زمانكــــه شــــــــود آزاد روانم ز تنا!

همه گفتند که عید آمـــــد و شادی افزود
لیک بر بنده نیفزود بــه غیر از محنـــــــا

بوالفضــــولا بنگر حوصلــــــه ی تنگ مرا
ول كن این لحـن سوسولانه ی تن تن تننا

گرمنوچهری ازاین دست بهاری می دید
دیگر از عید ندادی همــــه داد سخنــــــا!

گفتم ای یار ز نوروز مكن این همــه داد
جــــای دیگــــر بطلب منشاء شر و فتنا

چشم وهمچشمی و اسباب تجمل شده اند
جمله تحریف گــر رسم و رسوم و سُننا

كاش و صدكاش كه با خرج تراشی هامان
افتــــرا جات(!) نبندیم بـه جشنی كهنا!


امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 3 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
عجب رسمیه رسم زمونه

خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دون!
جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه
می رن مهمونا از اونا فقط

جعبه ی خالی به جا می مونه
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل اسب(!) تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟ !
قندنصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
خالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه!
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !!
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندوق در باز ، مال مهمونه
« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 4 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
استاد رندان



قبول خاطر و لطف سخن خدادادست
همیشه روی لبم ذكر خیر استادست

غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست

همان كه از پس یك عمر كار فرهنگی
مقیم خانه ی بابا در احمد آبادست!

همان كه با همه رندی زفرط ساده دلی
به دام توطئه نارفیق افتادست!

تمام ما حصل باغ عمر او این است
كه صاحب پسری مثل شاخه شمشادست

به هیچ خلق و خوی اش انتقاد وارد نیست
جز این كه حضرت ایشان به پیپ معتادست!

صلاح مملكت خویش خسروان دانند
كه آن وجود مبارك هم آدمیزادست!

تمام سال كتی قهوه ای به تن دارد
كتی كه مثل خودش بی تكلف و ساده است

فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
نه باب میل زرویی نصر آباد*ست!

به جز سواد و محبت گناه او این است
كه كار دست جوانان نابلد دادست!

حضور محفل انس است و دوستان جمع اند
كسی كه گوشه عزلت گرفته استادست!

اگر كه مجلس طنزی هنوز پا برجاست
به لطف حلقه رندان**سال هشتادست!

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 5 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
بچه ها این شعرو خودم از روی شعر کامران و هومن تغییر دادم...یعنی کار خودمه




خالی یعنی بی پول
بی پول یعنی خالی
خالی یعنی بی پول
بی پول یعنی خالی
حس میکنم بی پولیم عادی میشه فردا برام فردا میاد
باز میبینم هیچی به جز پول نمیخوام
هیچی دیگه نمیخرم هیچیزی برام قشنگ نیست
بعد هر بی پولیی معلومه که روشن نیست
هر کی میپرسه حالمو
میگم همه چیز عالیه
هیچکی نمیدونه چه قدر
جیب بی صاحاب خالیه
حالا میفهمم خالی یعنی چه حس و حالی
پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــول
خالی یعنی بی پول
بی پول یعنی خالی
خالی یعنی بی پول
بی پول یعنی خالی

خودم خیلی باهاش حال میکنم!

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 6 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست؟

مدرك ديپلمم اينجاست ولي كار كجاست؟

هر كجايي كه من مدرك خود را بردم

پاسخ اين بود كه يك پارتي پولدار كجاست؟

روز و شب هر چه دويدم پي همسر گفتند

از براي چو تويي همسر و غمخوار كجاست؟

پدر دختره تا ديد مرا با فرياد

گفت اوٌل تو بگو درهم و دينار كجاست؟

خانه در جردن و شمران چه داري بچه؟

پست و عنوان و يا حجره و انبار كجاست؟

ست الماس و گلوبند زمرد كه به آن

بكند دختر من فخر در انظار كجاست؟

يك عدد بنز مدل 98 دو در

تا كند فيس در آن در بر اغيار كجاست؟

اعتياد ار كه نداري و سلامت هستي

برگي پاكي ژن از دكتر و بهيار كجاست؟

هر چه فرياد زدم حرف مراكس نشنيد

كه به دادم برسد؟ گوش بدهكار كجاست؟

نيست چون بهر جوان عيب اكنون حمٌالم

توي ميدان بكنم باربري، بار كجاست؟

مدرك ديپلم خود را بفروشم به دو پول

ايهالناس بگوييد خريدار كجاست؟

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 21:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 8 RE دفتر اشعار طنز رز سفید
کل کل دوتا شاعر در مورد خانمها و آقایون! ( طنز )


خانم ناهید نوری :

به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن
و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا
شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره ، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید !

برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید

به نام خدایی که سهم تو را
مساوی تر از سهم من آفرید




پاسخ از نادر جدیدی :

به نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسنالخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیباییام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونهام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بیریا آفرید
جدا از حسادت و بیخشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک درخت
و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مهجبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایشات
نشسته مداوم تو را در کمین !


امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 22:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahkam آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 30 /4 /1392
محل زندگی: ...
سن: 14
تشکرها : 3

پاسخ : 9 RE دفتر اشعار طنز رز سفید

ای ریش سیاه رنگ بنده
ای مایۀ افتضاح و خنده
تا چند تو دم به دم در آیی
بر تیرگی رخم فزایی ؟
هر بار تو را تراشم از بیخ
سر راست کنی دوباره چون سیخ !
جز شیخ کسی ز تو نبرد سود
در سایۀ تو کسی نیاسود

امضای کاربر :
امید وارم از این انجمن لذت ببرین
و از پست های مفید دوستاتون
تشکر کنین!
چهارشنبه 02 مرداد 1392 - 22:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

theme designed for MyBB | RTL by MyBBIran.com